|
گفتوگوی «وطنامروز» با زهرهیزدانپناه نویسنده کتاب «اینجا سوریه است»
راوی زنان مقاومت
روایتگر سختیهای مردمجنگزده
عباس اسماعیلگل: کتاب «اینجا سوریه است» صدای زنان راوی جنگ به قلم زهره یزدانپناه است که بتازگی از سوی انتشارات «راه یار» چاپ و راهی بازار نشر شده است. کتاب «اینجا سوریه است» نخستین عنوان از مجموعه آثار ناشر در رده «زنان مقاومت- فتنه شام» است و به تعبیر نویسنده، تلاش دارد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصل جدیدی که میتواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود، هر چند به دلیل گسترده بودن دریای روایتها، بویژه روایتهای مقاومت در سوریه، این روایتها ناتمام هستند و آنچه در این کتاب آمده، فقط گوشهای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است که به همت زهره یزدانپناه به نگارش در آمده است. زهره یزدانپناه قرهتپه، نویسنده، مستندساز و پژوهشگر متولد سال ۱۳۴۲ است. او ضمن بهرهمندی از «علوم حوزوی»، فارغالتحصیل کارشناسی «تاریخ»، کارشناسی ارشد «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» و کارشناسی ارشد «پژوهش هنر» نیز است. وی دارای ۱۵عنوان کتاب در زمینه ادبیات داستانی است و پژوهش و مستندنگاری در حوزه دفاعمقدس و دیگر حوزهها از جمله پژوهش۲ عنوان کتاب مشترک و ۵ عنوان کتاب در زمینه دفاعمقدس را نیز بر عهده داشته است. دریافت جایزه و تندیس نخستین جشنواره بینالمللی طلایهداران حجاب و عفاف بسیج، انتخاب به عنوان هنرمند برگزیده در بخش عماد مغنیه سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، دریافت جایزه و تندیس جشنواره سینماحقیقت برای مستند «وقتی آنها آمدند»، تقدیر به عنوان هنرمند برگزیده در نخستین همایش بینالمللی ثمین، کسب جایزه شهید حبیب غنیپور و جایزه همایش زنان دفاعمقدس برای کتاب «قوارهای برای دو نفر» و... از جمله عناوین و افتخارات یزدانپناه است. انتشار کتاب «اینجا سوریه است» بهانهای شد تا پای صحبتهای زهره یزدانپناه بنشینیم تا از حال و هوای نگارش این کتاب باخبر شویم.
***
* خانم یزدانپناه! لطفا ابتدا درباره چگونگی شکلگیری ایده اولیه نگارش کتاب «اینجا سوریه است» بفرمایید.
بخوبی خاطرم هست که تنها مدت کمی از شهادت شهید حججی گذشته بود که آقای وحید جلیلی، مسؤول «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» -که آن زمان در سوریه بود- با بنده تماس گرفت و درباره یکی از ایدههایش صحبت کرد؛ طرح و ایده ثبت و نگارش خاطرات زنان سوری که زندگیشان متأثر از جنگ سوریه به شرایط بحرانی رسیده بود.
در واقع آقای جلیلی میخواست مقاومت و مظلومیت زنان سوری در قالبی هنری به مخاطبان عرضه شود و از سوی دیگر رنجنامه این زنان به عنوان «تاریخ شفاهی»، برای همیشه ثبت و ضبط شود. به هر حال در ادامه با همکاری مسؤولان فرهنگی ایران در سوریه مراحل ابتدایی و تحقیقاتی پروژه آغاز شد.
* در مقدمه کتاب گفته بودید سختیهای طاقتفرسایی را برای به سرانجام رساندن پروژه در سوریه متحمل شدید؛ آیا قبل از اعزام به سوریه این سختیها را پیشبینی نمیکردید؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم باید گفت زمانی که به کشور سوریه عازم شدم، نهتنها بنده بلکه هیچ کدام از مسؤولان و همراهان ایرانی در سوریه هم تصورش را نمیکردند به سرانجام رساندن این پروژه در کشوری مثل سوریه که هنوز درگیر جنگ بود تا چه حد میتواند دشوار و سخت باشد.
* با این اوصاف چگونه بر آن شرایط سخت غلبه کردید؟
به هر حال خواست خدا و لطف شهدای «مدافع حرم» بود که چنان زمینهسازی کنند که قرعه این کار عظیم و متفاوت فرهنگی جهادگونه به نام شخص بنده بیفتد، یعنی نخستین خانم ایرانی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز که دستاندرکاران ایرانی در سوریه به او اجازه داده بودند برای این کار عازم آن کشور شود و همین موضع، انگیزه مضاعفی به من تزریق کرد تا بتوانم بر همه مشکلات و سختیها غلبه کنم.
* اگر بخواهید به بخشی از شرایط سخت تولید پروژه در سوریه اشاره کنید، چه خاطرهای به ذهنتان خطور میکند؟
یکی از به یادماندنیترین قسمتهای این سفر، حضورم در میان مردم شیعه، سنی، علوی و مسیحی بود؛ ادیان و مذاهب و فرهنگهای مختلفی داشتند. ساعتها با پشتکار برای ثبت روایت آنها تلاش میکردم تا صدای مظلومیتشان را به گوش مردم صلح طلب، حقیقتجو و آزادیخواه جهان برسانم. این تلاش از این باب شیرین بود که هم آدمهای جدیدی یافته بودم که میتوانستم آنها را از صمیم قلب دوستشان داشته باشم و هم اینکه دقیقا در تقابل با تبلیغات سوء دشمن مشترکشان بود که قصد ایجاد اختلافات بین مذاهب را داشت. به هر حال، بهرغم همه این اوضاع و احوال، سعی شد این روایتها به همراه اسنادی مانند صوت، مصاحبهها، عکسهای راویان و مشخصات کاملشان برای حفظ در آرشیو سندها ثبت شود و سپس به نگارش درآید. برای حفظ سندیت متنهای پیادهشده از مصاحبههای ضبطشده نیز سعی کردهام صوت همه مصاحبهها را پیاده کنم تا از این بابت هم اطمینان خاطر حاصل شود.
* وقتی کتاب «اینجا سوریه است» روانه بازار نشر شد، موضوعی بود که حسرت بخورید چرا در کتاب آنطور که باید به آن نپرداختید؟
از آنجا که حین نگارش کتاب «اینجا سوریه است» به همراه همکارانم تمام تمرکز و تلاش خود را گذاشتم که از تمام ظرفیتها، اسناد و مصاحبهها برای تولید بهترین خروجی بهره ببرم، هیچ گونه حسرتی بابت کمکاری ندارم اما پس از انتشار کتاب یک حسرت بزرگی بر دل بنده مانده است.
* چه حسرتی؟
از زمان آغاز نگارش تا پایان آن به این موضوع فکر میکردم زمانی که پروژه به سرانجام رسید، حاجقاسم سلیمانی از نخستین خوانندگانش باشد. اکنون اما یکی از عمیقترین اندوهها و تأسفهایم این است که کتاب زمانی منتشر میشود که ایشان دیگر در میان ما نیست و صادقانه باید گفت اگر سلحشوریهای خالصانه حاجقاسم و مدافعان حرم در جبههها نبود، نه زمینهای برای ارائه ایدهها و طرحها فراهم میشد و نه نویسندهای میتوانست به تحقق این طرحها رو بیاورد.
***
روایتگر سختیهای مردمجنگزده
مرتضی انصاریزاده*: عادت کردهایم، عادت کردهایم با تصویرهای قالبی از قاب رسانهها دلخوش باشیم، با دیدن چند دقیقه خبری درباره فلان واقعه احساس کنیم دیگر کارشناس شدهایم. راضی شدهایم تا گفته شود «جنگ سوریه»، این به ذهنمان بیاید که «خب دیگر! کار عربستان و دولتهای غربی است» اما اگر یکی بپرسد «خب حالا، جنگ که از صفر نمیشود شروع شود. از قبل چه زمینههایی وجود داشت؟ مردم سوریه این وسط چه میکنند؟ چه تفاوتی میان گروههای متعدد مخالف نظام سوریه وجود دارد؟ رابطه این گروهها با بافت جمعیتی سوریه چطور است؟» ناگهان متوجه میشویم که چقدر عمق اطلاعاتمان کم است، البته اگر اطلاعاتی وجود داشته باشد. فاصله گرفتن از یک پدیده اجتماعی برای ارزیابی آن لازم است اما به این شرط که این فاصله گرفتن منجر به بیگانگی نشود. یکی از راههای بیگانه نشدن با اتفاقات هم دیدن آدمها و زندگیهای درون آنهاست. کتاب «اینجا سوریه است» خانم زهره یزدانپناه، خواننده را میبرد به داخل واقعه، بدون واسطه؛ به ملاقات با زنانی که زندگیشان از جنگی طولانی و خانمانسوز متاثر شده. متاثر شدن کلمه دقیقی نیست، زندگیشان همآغوش جنگ شده، و در گوشهگوشه آن رد پایی از جنگ دیده میشود؛ از دست دادن سرپناه، فقدان عزیزان، بحران مالی و جستوجوی کار و آینده نامعلوم. تلخیهای کتاب زیاد است اما جوانههای زندگی هم دیده میشود. زنان قرار نیست تسلیم شوند. با یک سفارش عادی اداری و از کسی که اهل چرتکه انداختن باشد، چنین کتابی پدید نمیآید. اگر نویسنده چنین کتابی انتظار داشت از فرودگاه برود هتل و بعد در اتاقی خنک یک به یک مصاحبهشوندگان را برایش بیاورند و او هم با سوالاتی رسمی بازی کند، هیچ وقت «اینجا سوریه است» به وجود نمیآمد. کسی که میخواهد روایتگر مرارتها و سختیهای جمعیتی باشد باید میزانی از آن را بچشد و سفره خود را از آنها جدا نکند. جدا از خاطرات و گفتههای راویان، نویسنده این کتاب میتواند یک کارگاه تجربهنگاری و مردمشناسی بگذارد و تعریف کند که چه کارهایی کرده تا قربانیان جنگ به او اعتماد کنند و از غمها و زخمهایشان برایش بگویند.
*نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی
ارسال به دوستان
به تبعیت از آمریکا، هندوستان هم سیاست دوگانه همکاری با طالبان افغانستان و تبلیغات علیه این گروه را اتخاذ کرده است
طالبان بالیوودی!
شروین طاهری*: ایالاتمتحده و هندوستان، یعنی کشورهایی که دستگاههای تبلیغاتی بینالمللیشان در خط مقدم هراسافکنی از تحرکات اخیر طالبان در افغانستان قرار دارد، همزمان در تماس مستقیم با طیفهای مختلف این گروه شبهنظامی نیز هستند. این رویکرد دوگانه نسبت به بلوای طالبان، مسلما رهبران واشنگتن و دهلینو را در معرض اتهام بازی دوگانه در معادلات امنیتی هندوکش با اهرم طالبان قرار میدهد، بویژه که آمریکا و هند در سالهای اخیر همکاریهای تنگاتنگ نظامی و اقتصادی دارند.
در سالهای اخیر دولتهای پاکستان، عربستان سعودی، امارات، قطر، چین، روسیه و ترکیه در شرایط گوناگون و به انحای مختلف گروه طالبان را به رسمیت شناخته و با آن وارد مذاکره شدهاند اما آمریکا و هند در عین به رسمیت شناختن طالبان و همکاریهای پشت پرده، همواره نعل وارو زده و بر طبل دشمنی با آن کوبیدهاند.
در پس پرده نمایشهای تبلیغاتی هالیوودی و بالیوودی علیه مجموعه گروههای پراکنده سوداگر ایده تشکیل بهاصطلاح «امارت اسلامی» که تحت عنوان طالبان شناخته میشوند، صاحبان اصلی هالیوود آمریکا و بالیوود هند، از چند دهه پیش نفوذی سنتی در گروههای قومیتی و سلفی- وهابی مختلف تشکیلدهنده گروه طالبان امروزی داشتهاند. به عنوان مثال، سیاست دامن زدن به وضعیت ملوکالطوایفی در کوههای هندوکش و فلات پامیر، از دیرباز جزو سیاستهای استعمار پیر بریتانیا در افغانستان بوده تا بدین وسیله مانعی برای نفوذ روسیه و سپس شوروی به مستعمرات انگلیسی در شبهقاره هند بتراشد؛ دکترینی که از اواخر قرن بیستم به بعد به ۲ میراثدار آسیایی و آمریکایی اینتلیجنس سرویس، دستگاه اطلاعاتی روباه پیر، یعنی ایبی (اداره جاسوسی هندوستان) و سیا (سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا) به ارث رسیده و زمینه دخالتهای خارجی برای راهاندازی جنگهای بیپایان 4دههای در افغانستان را پدید آورد.
ابوالفضل ظهرهوند، سرکنسول ایران در مزارشریف (جایگزین سفیر) در دوران تسلط طالبان بر افغانستان در دهه 1370 و یکی از کارشناسان خبره مسائل حوزه پامیر و شبهقاره، اخیرا در گفتوگویی طالبان را به 3 طیف کلی تقسیمبندی کرده است: 1- جریان شبکه حقانی و کویته موسوم به طالبان پاکستان که به دنبال پشتونیزه کردن افغانستان هستند. 2- جریانهای اقلیت آمریکایی و هندی یا همسو با آنها که به واسطه طیفهایی از طالبان موسوم به پشتونهای صهیونیست، کمونیستهای شکست خورده سابق، طالبان پنجابی، طالبان داعشی و وهابیهای مزدور سعودی به دنبال بیثبات کردن این کشور و دامن زدن به تروریسم و جنگ داخلی با هدف تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه هستند. 3- جریان اکثریت پشتونهای ملی مسلمان که هم مسلمان واقعیاند، هم به تمامیت ارضی افغانستان تعصب ملی دارند و هم از سابقه جهادی برخوردارند و به طور طبیعی به ایران و دیگر ملتهای منطقه احساس نزدیکی میکنند و با اشغال توسط غربیها مخالفند.
بر این اساس و البته بنا بر افشاگریها و اعترافهای متعدد ۲ دهه اخیر نظیر اسناد ویکیلیکس یا اسنادی که توسط دولتهای غربی از محرمانگی خارج شدهاند، امروز دیگر این واقعیت بر کمتر کسی پوشیده است که دخالتهای آمریکاییها، متحدانشان در ناتو و شیوخ عربی مرتجع منطقه در افغانستان که به بهانه حمایت مجاهدان در مبارزه با اشغال شوروی کمونیستی انجام میشد، به ظهور طالبهای وهابی در دهه 1990 انجامید. دخالتهای هند در افغانستان اما به دلیل رقابت منطقهای تنگاتنگ این کشور با پاکستان در چارچوب تقابل هندویی- اسلامی در شبهقاره به شکلی خزندهتر انجام شده، اگرچه برخلاف افکار عمومی بینالمللی که متوجه نفوذ دهلینو در طیفی از طالبان تحت عنوان جناح پنجابیها نبودهاند، مردم پاکی و افغان کاملا با کانال هندی طالبان آشنایی دارند.
با این حال آمریکاییها که از سال 2001 با ادعای سرنگونی طالبان به افغانستان لشکر کشیده و ۲ دهه خود را در جنگ با این گروه میدانستند، از سال 2018 ساز دیگری زدند. آنها با دور زدن دولت قانونی کابل و به هیچ انگاشتن مردم و دموکراسی نوپای افغان، علم مذاکرات مستقیم و رودررو با رهبران طالب را در نشستهای ادواری دوحه قطر با مدیریت زلمای خلیلزاد، نماینده مستقیم هر دو رئیسجمهور متوالی دموکرات و جمهوریخواه اخیر آمریکا یعنی ترامپ و بایدن برافراشتند و 29 فوریه 2020 با یکدیگر توافقنامهای را در دوحه امضا کردند که مهمترین مضمونش خروج آمریکا از افغانستان در یک مدت زمان معین بود. خروج نظامی آمریکا از افغانستان طبق همین توافق ادامه دارد، اگرچه نیروهای مستشاری، مزدوران خصوصی و ماموران امنیتی آمریکایی همچنان باقی میمانند.
هندیها هم با دیدن این وضع رفتهرفته از پنهانکاری دست کشیدند. ماه گذشته میلادی بود که روزنامه هندوستان تایمز، به نقل از مقامات امنیتی دهلی نو از دوربرگردان دولت نارندرا مودی به سمت ارتباط مستقیم با طالبان پرده برداشت. این روزنامه در توجیه این تغییر رفتار نوشت: «این اقدام دولت هند از ۲ جهت اهمیت پیدا میکند. اول اینکه نشاندهنده تغییر سیاست دهلی نو در مقابل طالبان است. دوم اینکه در زمانی انجام میشود که نیروهای خارجی از جمله آمریکا در حال ترک خاک افغانستان هستند و این تحولات نقش طالبان در آینده افغانستان را مهمتر میکند».
بر اساس گزارش هندوستان تایمز، تیم تماس دهلی نو با طالبان حتی در نامگذاری آنها به عنوان یک گروه «ستیزهجوی اسلامگرای تندرو» نیز تجدید نظر کرده و طالبان را «ملیگرایان افغان» خوانده است که حاضر نیستند تحت نفوذ کشور دیگری باشند!
در همین راستا، خردادماه گذشته یک مقام ارشد امنیتی هند گفت: «ما چند ماه است که با رهبران طالبان ارتباط برقرار کردهایم، اگرچه این ارتباط بیشتر حالت اکتشافی دارد. دیدار مستقیم با طالبان انجام نشده است اما ما پیامهای خود را به ملا برادر انتقال دادهایم. ما با شاخههای دیگر طالبان نیز گفتوگو کردهایم. این گفتوگوها با وجود عدم اعتماد از سوی هر دو طرف انجام شده است».
این تغییر رویکرد ظاهری در حالی بود که هندیها پیش از آن مدعی تحقق یک روند صلح با رهبری مردم و دولت افغانستان و بدون باج دادن به گروههای تروریستی - به زعم آنها طالبان – بودند. به عبارت دیگر دهلی نو اینگونه اعتراف کرد که از قبل هم به طالبان وصل بوده است.
البته همانطور که سینمای بالیوود هند هنوز جای کار بسیاری دارد تا به سینمای هالیوود آمریکا برسد، مقامات حزب حاکم بهاراتیا جاناتا نیز در نمایش رابطه خود با طالبان هنوز باید درسهای زیادی از همتایان دموکرات خود در واشنگتن بگیرند، چنانکه سهشنبه گذشته زمانی که سامی یوسف زای، خبرنگار افغان، در توئیتی به افشای ابعاد تماسهای مقامات دهلی نو با طالبان پرداخت، سوبراهمانیام جاییشانکار، وزیر خارجه هند در یک واکنش ناشیانه بالیوودی سعی کرد این داستان را از بیخ منکر شود. یوسف زای نوشته بود: «منابع طالبان افغان در شورای کویته (پاکستان) به من گفتهاند که وزیر خارجه هند با رهبران طالبان دیدار کرده است». او حتی شرح داده بود که آقای جاییشانکار مشخصا با ملا برادر، رئیس اداره سیاسی طالبها به همراه خیرالله خیرخواه و شیخ دلوار، از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده با آمریکا در دوحه ملاقات کرده است. به گزارش تارنمای هندی «دوایر»، روزنامهنگار افغانستانی مزبور در آخر به یک نکته بسیار مهم اشاره کرده بود: «طالبان به طرف هندی گفته است که روابط آینده ۲ طرف الزاما به خواست پاکستان نخواهد بود»؛ موضوعی که نشان میدهد برخلاف تبلیغات هالیوودی و بالیوودی همسو با دولت دستنشانده غرب در کابل، فقط این پاکستان نیست که معادلات طالبانی اخیر را که به سقوط دهها ولسوالی(شهرستان) افغانستان انجامیده تعیین میکند. این واقعیت میدانی را هم میتوان از لحن نگران شاهمحمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نسبت به رویکردهای اخیر طالبان دریافت و هم از پیشگوییهای مغرضانه مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا. بیدلیل نیست که منابع آمریکایی طی ماههای گذشته مقارن با ژست خروج نیروهای پنتاگون و ناتو از افغانستان، بیش از همه بر قدرت طالبان در تقابل با نیروهای دولتی و بسیج مردمی در این کشور مانور دادهاند.
در جدیدترین مورد، ژنرال «اسکات میلر» فرمانده آمریکایی ائتلاف نیروهای خارجی اشغالگر افغانستان به هالیوودیترین شکل ممکن مدعی شده که با پایان یافتن فرآیند خروج نیروهای خارجی از خاک این کشور، در صورت عدم موفقیت در ایجاد اتحاد داخلی احتمالا «سناریوهای شوم» و «روزهای بسیار دشواری» در انتظار افغانها خواهد بود و به زعم او «وقوع جنگ داخلی مطمئنا تنها مسیری است که میتوان متصور شد!
این ژنرال آمریکایی، طالبان را مقصر این وضع میداند اما سوال اینجاست که در این صورت چرا پنتاگون با آگاهی از چنین آینده شومی، اصرار دارد طبق توافقنامه دولت قبلی آمریکا (ترامپ) که قاعدتا دولت دموکرات فعلی (بایدن) باید از اجرای آن اکراه داشته باشد، مانور خروج نیروهایش از افغانستان را ادامه دهد؟
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
مسؤولان وزارت ورزش! استقلال امروز میراث شماست
رنج بیپایان هوادار
حجت شفیعی: مدیران وزارت ورزش در حالی تا یک ماه دیگر صندلیهای مدیریتی خود را ترک میکنند که نتوانستند رضایت هواداران استقلال را در سروسامان دادن به اوضاع مدیریتی این باشگاه جلب کنند. اوضاع مدیریتی استقلال در نابسامانترین وضع خود طی سالهای اخیر است. اختلاف شدید بین هیاتمدیره این باشگاه از یک سو و اختلاف بین مدیرعامل و کادر فنی و بازیکنان از سوی دیگر کار را به جایی رسانده که عملا ارتباطی بین ۲ رکن باشگاه یعنی مدیرعامل و سرمربی وجود ندارد و این در حالی است که استقلال در آستانه انجام یک بازی مهم در جام حذفی قرار دارد و در مقطع حساس بین فصل جاری و فصل بعد که اوج کار و وظایف مدیران باشگاه برای تقویت و بستن یک تیم مدعی است، برنامه مشخصی از سوی مدیریت برای تامین خواستههای کادر فنی دیده نمیشود. انگشت اتهام هواداران استقلال نیز بیش از همه به سمت وزارت ورزش به عنوان متولی این باشگاه نشانه رفته است. در دوران تیم مدیریتی فعلی وزارت ورزش، تیم ملی فوتبال ایران ۲ دوره حضور در جامجهانی را تجربه کرد و باشگاه پرسپولیس نیز به عنوان یکی از ۲ تیم زیرمجموعه این وزارتخانه توانسته در مسابقات آسیایی روزهای خوبی را برای هوادارانش رقم بزند اما کارنامه مدیریتی این وزارتخانه در حوزه فوتبال آنجا که به عملکرد استقلال میرسد، خالی است. استقلال طی سالهای گذشته چندین ترکیب هیاتمدیره به خود دیده و شاید با نگاه مثبت این میزان تغییرات از سوی وزارت ورزش را باید به پای تلاش مدیران آن برای سروسامان دادن به اوضاع این باشگاه گذاشت؛ تلاشی که البته نتوانسته به یک نتیجه مثبت قابل قبول برای هواداران این تیم منجر شود.
آنچه این روزها در استقلال میگذرد، قصه تازهای نیست. با نگاهی به آرشیو رسانههای ورزشی در 20 سال اخیر میتوان نمونههای بسیاری از این نابسامانیهای مدیریتی را در ۲ باشگاه معروف پایتخت یافت. مدیرانی که چند صباحی آمدهاند، با قبلیها و بعدیها درگیر شدهاند و به وقت کنار رفتن تازه یادشان میافتد دست به افشاگری بزنند. همین میشود که این روزها هر کس دیگری را متهم به اخلال در کار باشگاه میکند و اگر فرض را بر صحت تمام این افشاگریها و اتهامات بگذاریم، نتیجهای جز این نمیتوان گرفت که سازوکار مدیریتی در این دو باشگاه آنقدر پیچیده و همراه با مشکلات زیاد است که این تعارضات و ناکارآمدیها اجتنابناپذیر است. چه بسا بتوان گفت اصول و سازوکاری که با آن هیاتمدیره این باشگاهها انتخاب میشود، مشخص نیست و وزارت ورزش در دولتهای مختلف نتوانسته حوزه اختیارات و مسؤولیت هیاتمدیره را مشخص کند. برای همین هم نمیتوان از این همه رفتوآمد در این باشگاه پی به شاخصهای موثر در تعیین هیاتمدیره و مدیرعامل برد. مدیران کنونی وزارت ورزش نیز نتوانستند همچون اسلاف خود، به یک تعریف مشخص از وظایف هیاتمدیره برسند، بنابراین نه تنها در استقلال که در پرسپولیس نیز موفق به سامان دادن اوضاع مدیریتی نشدند. نباید فراموش کرد اگر پرسپولیس هم نمیتوانست در سالهای اخیر نتایج خوبی بگیرد، مشکلات مدیریتی این باشگاه نیز بیشتر عیان و دردسرساز میشد.
حال در روزهایی که دولت و به تبع آن وزارت ورزش خود را برای واگذاری مسؤولیت به دولت بعد آماده میکند، انگار اراده و انگیزه لازم برای سروسامان دادن حتی مقطعی به اوضاع مدیریتی استقلال نیز در بین مدیران وزارت ورزش وجود ندارد. تعیین هیاتمدیرهای که عملا ۲ عضو دارد، امیدی را برای بهبود اوضاع در استقلال ایجاد نکرده و از آن مهمتر ارادهای برای برطرف کردن ناهماهنگی بین مدیران که از قبل وجود داشت و حال منجر به ایجاد فاصله بین مدیرعامل و سرمربی نیز شده، از سوی متولی اصلی باشگاه استقلال دیده نمیشود. انگار حل این نابسامانی به نوعی به دولت بعد و مدیران جدید وزارت ورزش سپرده شده باشد و وزارت کنونی از زیر بار مسؤولیت استقلال شانه خالی کرده باشد. نه اینکه واقعا این اراده در بین مدیران کنونی وزارت ورزش وجود ندارد اما نوع تصمیمات آنها و کشدار شدن اختلافات و کمبودها در این باشگاه این تصور را به ذهن هواداران استقلال متبادر کرده است که استقلال و مشکلاتش برای مدیران کنونی وزارت ورزش اولویت ندارد.
احمد مددی، مدیرعامل استقلال طی یک مصاحبه با تلویزیون ادعا کرد یک عضو سابق هیاتمدیره با یک فرد متمول که سمتی در این باشگاه ندارد، در حال تیم بستن برای فصل بعد است و گلایهاش را از این موضوع اعلام کرد. هر چند او سعی داشت با مطرح کردن این موضوع، از تضعیف جایگاه خود به دست مخالفانش یا سرمربی تیم بگوید اما عملا این ایراد را هم به خود او وارد میکند که چرا کار به جایی رسیده که سرمربی تیم نمیتواند خواستههایش را با او به عنوان مدیرعامل مطرح کند.
چرا او قدمی در راستای نزدیک شدن به سرمربی و تامین خواستهها، بازیکنان و امکانات مدنظر او برنمیدارد؟ احتمالا او از مشکلات مالی و نداشتن بودجه مورد نیاز برای تامین خواستههای مربی خود بگوید و خود را میراثدار بدهیهای گذشته بداند و از خود رفع مسؤولیت کند اما به هر حال او منتخب وزارت ورزش است و اتفاقا حامیان مقتدری نیز در این وزارتخانه دارد. اگر مشکلات مالی استقلال ناشی از سوءمدیریت مدیران قبلی است و به مددی ارتباط ندارد، به وزارت ورزش که ربط دارد؟ وزارتخانهای که مدیرانش نتوانستهاند طی سالها سامانی به اوضاع مدیریتی استقلال بدهند و با انتخابهای نامناسب و ندادن حوزه اختیارات معقول به هیاتمدیره منتخب خود کاری کردهاند که روزبهروز این باشگاه بیشتر در مشکلات خود گرفتار شود، آیا نباید اکنون در شرایط و زمان حساسی که تیم استقلال با آن مواجه است تلاش خود را برای جبران این سوءمدیریتها انجام دهد؟ گیریم هر کدام از مدیران سابق و فعلی با پروندهای از مشکلاتی که داشتهاند از عملکرد خود دفاع کنند و خود را میراثدار ناکارآمدی مدیران قبلی بدانند اما آیا وزارت ورزش هم به عنوان متولی چندین ساله این باشگاه میتواند اینگونه عملکرد مدیریتی استقلال را توجیه کند و مشکلات را میراث کس دیگری بداند؟
این استقلال با همه مشکلاتش، دستپخت مدیران وزارت ورزش است. نمره مدیریت این استقلال در مجموع چند سال اخیر به کارنامه وزارت ورزش وارد میشود. وقتی پای حسابکشی از وزارت ورزش درباره استقلال میرسد، دیگر نمیتوان همچون مدیران رنگارنگ این باشگاه در سالهای اخیر، مدیریت قبلی را مقصر دانست و بهانهای برای مشکلات و ناکارآمدیها تراشید. هر چه هست و هر چه شده و هر میزان دخل و خرجی که استقلال داشته و هر بدهی که به بار آورده، نتیجه عملکرد مدیریتی وزارت ورزش در استقلال است. پس آنچه از مدیران این وزارتخانه انتظار میرود سامان دادن به اوضاع مدیریتی استقلال به هر طریقی است. انتخاب هیاتمدیرهای که بتواند در کوتاهترین زمان مشکلات را سروسامان دهد، پول بیاورد و البته بدهی هم به جا نگذارد و رابطه مدیرعامل و کادر فنی و بازیکنان را نرمال کند، کمترین کاری است که مدیران وزارت ورزش در روزهای آخر حضورشان در دولت میتوانند انجام دهند.
ارسال به دوستان
کشف بقایای اجساد ۲۱۵ کودک در مدرسهای در کانادا
کانادا واقعا که بود؟
وی در سالهای 1497، 1576، 1534 و 1603 توسط انگلیسیها و فرانسویهای مختلفی کشف شد. به طوری که هر کس از خانهاش قهر میکرد میرفت و کانادا را کشف میکرد.
مردم بومی با گفتن ای بابا داشتیم زندگیمونو میکردیم بار و بندیلشان را جمع کردند و در گوشهای از کانادا پهن کردند.
هر چه انگلیسیها و فرانسویها جلوتر میآمدند آنها گوشهتر میرفتند و خود را جمعتر میکردند تا اجنبیمالی نشوند.
بهتدریج مهاجران آنقدر زیاد شدند که خود بومیها وقتی به هم میرسیدند از هم میپرسیدند اهل کجایی؟
بومیها که دیدند از فشردگی زیاد دارند تبدیل به زیپ میشوند با گفتن چخه، کمی خارجیها را عقب راندند.
کاتولیکها از بومیان خواستند سبک زندگیشان را اروپایی کنند. بومیها که فرهنگشان خط قرمزشان بود با گفتن چخه تر، آنها را راندند.
کاتولیکها موقعی که میرفتند گفتند: پس من یه بچه برمیدارم.
و اینگونه شد که بچههایشان را از آنها جدا و مدرسه باکلاس و متمدن تاسیس کردند.
تاریخ نگاران نوشتهاند: اوووف، جون به شیوههای تربیتی این مدرسه.
محققان نیز پس از تحقیقات میدانی و زیرزمینی به این نتیجه رسیدهاند که بهترین کشور برای اقامت کانادا است، چراکه به لطف کاتولیکها تمام خاکش شخم زنی شده و آماده بذرپاشی است.
یکی از شرکتهای گردشگری کانادایی در خاطرات تبلیغیاش آورده است اگر خواهان گورگردی دستهجمعی و اقامت دائم درآن هستین عدد یک را به مدرسه کلیسای کاتولیک ایمیل کنین.
ارسال به دوستان
دیروز پنجاهویکمین آزمون سراسری دانشگاهها با رقابت بیش از ۱۲۵ هزار داوطلب در گروه آزمایشی هنر آغاز شد
دومین کنکور کرونایی
گروه اجتماعی: صبح روز گذشته پنجاهویکمین آزمون سراسری که دومین کنکور در دوران شیوع کرونا محسوب میشود با رقابت ۱۲۵ هزار و ۱۲۱ داوطلب در گروه آزمایشی هنر همزمان در ۴۱۴ شهرستان و ۳ هزار و ۵۲۲ حوزه امتحانی آغاز شد.
ماراتن کنکور سراسری در حالی در سال 1400 پیش روی علاقهمندان ورود به دانشگاهها قرار گرفت که مانند سال گذشته رعایت پروتکلهای بهداشتی در دستور کار سازمان سنجش قرار دارد. بر اساس آمار با وجود شیوع بیماری کرونا در کشور یک میلیون و ۱۱۱ هزار و ۸۱۸ داوطلب در این رقابت نفسگیر شرکت و طی ۴ روز برای ورود به بهترین دانشگاههای کشور تلاش میکنند.
این دوره از کنکور سراسری به صورت همزمان در ۱۱ کشور قطر، ترکیه، مالزی، پاکستان، آذربایجان، ارمنستان، روسیه، امارات، آلمان، کویت و عمان هم برگزار میشود.
* روند توزیع کارتهای آزمون سراسری
از آنجا که هر داوطلب علاوه بر گروه آزمایشی اصلی یعنی ریاضی و فنی، علوم تجربی و علوم انسانی میتواند در گروههای آزمایشی هنر و زبانهای خارجی هم شرکت کند، یکمیلیون و ۳۶۷ هزار و ۹۳۱ کارت ورود به جلسه صادر شد.
تعداد کارتهای صادرشده برای گروه آزمایشی هنر ۱۲۵ هزار و ۱۲۱ کارت است که از این تعداد ۸۷ هزار و ۳۲۶ نفر زن و ۳۷ هزار و 795 نفر مرد هستند؛ این آزمون صبح روز گذشته برگزار شد.
تعداد کارتهای صادرشده برای داوطلبان گروه علوم ریاضی و فنی ۱۴۲ هزار و ۶۲ کارت است که از این تعداد ۵۰ هزار و ۵۵۷ نفر زن و ۹۱ هزار و ۵۰۵ نفر مرد هستند. آزمون این گروه آزمایشی امروز پنجشنبه ۱۰ تیرماه برگزار میشود.
تعداد کارتهای صادرشده برای گروه علوم انسانی ۳۷۰ هزار و ۱۱۲ کارت است که از این تعداد ۲۱۹ هزار و ۹۵ نفر زن و ۱۵۱ هزار و ۱۷ نفر مرد هستند؛ آزمون گروه آزمایشی مذکور امروز پنجشنبه ۱۰ تیرماه برگزار میشود.
تعداد کارتهای صادرشده برای گروه علوم تجربی ۵۵۴ هزار و ۸۶۰ کارت است که از این تعداد ۳۵۷ هزار و ۹۷۵ نفر زن و ۱۹۶ هزار و ۸۸۵ نفر مرد هستند؛ این آزمون روز جمعه ۱۱ تیرماه داوطلبان خود را به رقابت میکشاند.
همچنین تعداد کارتهای صادرشده در گروه زبانهای خارجی ۱۷۵ هزار و ۷۷۶ کارت است که از این تعداد ۱۱۳ هزار و ۵۹۹ نفر زن و ۶۲ هزار و ۱۷۷ نفر مرد هستند، آزمون گروه زبانهای خارجی روز شنبه ۱۲ تیرماه به عنوان آخرین نوبت آزمون سراسری سال ۱۴۰۰ برگزار میشود.
* پروتکلهای بهداشتی در آزمون ۱۴۰۰
آزمون سراسری ۱۴۰۰ هم مانند سال ۹۹ زیر سایه سنگین ویروس کرونا با رعایت سختترین پروتکلهای بهداشتی که از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شد، کلید خورد و فاصله بین صندلی داوطلبان ۱۸۰ سانتیمتر تعیین شد. این کنکور در شهرهای قرمز با رعایت بیشتر پروتکلهای بهداشتی در حال برگزاری است. همچنین به شهرهای قرمز اعلام شده برای کاهش رفتوآمد داوطلبان و جلوگیری از خروج آنها از شهرشان، حوزه برگزاری آزمون محل سکونت داوطلب در نظر گرفته شود.
در آزمون سراسری سال گذشته، ملاک تعیین حوزه این بود که اگر ۲۵۰ داوطلب برای هر نوبت آزمون در هر شهر وجود داشت، آن شهر حوزه برگزاری کنکور میشد. امسال برای کاهش تردد کنکوریها به دلیل شیوع ویروس کرونا، ملاک تعداد داوطلبان هر شهر از ۲۵۰ نفر به ۱۵۰ نفر کاهش یافت.
در شهرهای قرمز هیچ ترددی برای آزمون انجام نمیشود و داوطلبان از این شهرها برای شرکت در کنکور خارج نخواهند شد که باعث شیوع بیماری نشوند.
* جوانترین و مسنترین داوطلبان کنکور ۱۴۰۰
در این دوره از برگزاری کنکور سراسری مانند سنوات گذشته جوانترین و مسنترین داوطلبان کنکور مورد توجه رسانهها قرار داشتند. در همین ارتباط فاطمه زرینآمیزی، سخنگوی سازمان سنجش آموزش گفت: مسنترین داوطلب کنکور ۱۴۰۰ متولد ۱۹ تیرماه ۱۳۱۶ و ساکن استان اصفهان است و این داوطلب مرد بوده و در گروه علوم تجربی شرکت کرده است.
وی ادامه داد: جوانترین داوطلب کنکور متولد ۱۱ مرداد ۱۳۸۷ و ساکن استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد است که زن بوده و در گروه علوم تجربی شرکت کرده است.
* برخی داوطلبان را بدون هیچ تعارفی از کنکور اخراج میکنیم
پدیده تقلب در امتحان مانند سنوات گذشته در این دوره از کنکور سراسری نیز مورد توجه برگزارکنندگان است. درباره چگونگی برخورد با خاطیان، رئیس سازمان سنجش گفت برخی داوطلبان را بدون هیچ تعارفی از کنکور اخراج میکنیم.
ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور و معاون وزیر علوم درباره نحوه برخورد با داوطلبانی که قصد تقلب در جلسه کنکور داشته باشند، اظهار کرد: سازمان سنجش در برخی مسائل مساعدتهایی انجام میدهد اما در مقابل تقلب هیچگونه تخفیف و گذشتی نداریم. اگر داوطلبی در جلسه کنکور لوازم الکترونیکی همراه داشته باشد، بدون هیچ تعارفی داوطلب را اخراج میکنیم.
خدایی ادامه داد: البته گاهی مواقع از داوطلب بار دیگر آزمون میگیریم. داوطلب حتی اگر شاگرد اول هم باشد ولی موبایل سر جلسه کنکور ببرد، اجازه نمیدهیم.
معاون وزیر علوم ادامه داد: در بحث تقلب قطع به یقین با توجه به اینکه حقوق سایر داوطلبان است، بشدت برخورد میکنیم و امسال هم وضعیت همین است.
رئیس سازمان سنجش درباره اینکه آیا قطعی اینترنت در حوزهها امسال هم وجود دارد یا خیر، گفت: تدابیری اتخاذ شده که داوطلبان وقتی سر جلسه کنکور بروند، متوجه خواهند شد.
* رکوردهای جالب گروه آزمایشی علوم تجربی
گروه آزمایشی علوم تجربی به دلیل رشتههای پرطرفدار دامپزشکی، پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی هر ساله ۵۰ درصد داوطلبان آزمون سراسری را به خود اختصاص میدهد. امسال نیز این رکورد با تعداد ۵۵۴ هزار و ۸۶۰ داوطلب از آن این گروه آزمایشی شد. همچنین دختران بیشتر از پسران برای شرکت در این آزمون ثبتنام کردهاند.
از سوی دیگر ۵۱ نفر از کل داوطلبان کرونایی آزمون سراسری ۱۴۰۰ هم به این گروه آزمایشی اختصاص دارند.
* تعداد داوطلبان مبتلا به کرونا
با بررسی مدارک داوطلبانی که در فرم خوداظهاری اعلام کرده بودند کرونا دارند، در کنکور سراسری ۱۴۰۰ تعداد ۱۱۴ داوطلب مبتلا به کرونا هستند که بعد از بررسی مدارک پزشکی آنها مشخص شد ۸۶ نفر، داوطلب حقیقی به کرونا مبتلا شدهاند. برخی از این ۸۶ داوطلب در بیش از یک گروه آزمایشی ثبتنام کردهاند که بر این اساس، آمار به ۱۱۴ میرسد.
***
اعلام نتایج کنکور سراسری در دهه اول مردادماه
رئیس سازمان سنجش آموزش کشور زمان اعلام نتایج اولیه کنکور سراسری ناپیوسته سال ۱۴۰۰ را اعلام کرد. ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور اظهار کرد: تعداد کل ثبتنامکنندگان در کنکور سراسری امسال یکمیلیون و ۱۱۱ هزار و ۸۱۸ نفر است که از این تعداد ۶۶۲ هزار و ۱۱۴ نفر زن (55/59 درصد) و ۴۴۹ هزار و ۷۰۴ نفر مرد (45/40 درصد) هستند.
رئیس سازمان سنجش اظهار کرد: مجموع ظرفیت کل آموزش عالی با احتساب سوابق تحصیلی و دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۹ یکمیلیون و ۹۰ هزار نفر بود که برای سال ۱۴۰۰ هنوز نهایی نشده است ولی پیشبینی میشود تغییرات زیادی نداشته باشیم.
خدایی ادامه داد: نتایج اولیه کنکور به صورت کارنامه دهه اول مردادماه در سایت سازمان سنجش اعلام میشود و انتخاب رشته افراد مجاز نیمه اول مرداد آغاز خواهد شد.
او ادامه داد: فهرست پذیرفتهشدگان نهایی هفته آخر شهریور اعلام میشود و کارنامه نهایی انتخاب رشتهکنندگان هفته آخر شهریور روی سایت سازمان سنجش آموزش کشور قرار میگیرد. خدایی مطرح کرد: نسبت به سال گذشته ۳۵ هزار نفر کاهش داوطلب داشتهایم.
معاون وزیر علوم بیان کرد: تجربه موفقی در سال گذشته برای برگزاری کنکور در شرایط شیوع کرونا داشتیم و تعداد حوزهها و شهرها امسال افزایش پیدا کرده است.
وی درباره دستگیری باندهای فروش سوالات کنکور گفت: از مجموعه همکاران قوه قضائیه، پلیس فتا و امنیت و... بابت رصد این مسائل تشکر میکنیم. برای حفاظت از آزمون کمیتهای تشکیل شد با مدیریت دادستانی و برخی باندهای فروش سوالات دستگیر شدند. تمام این باندها کلاهبردار هستند و شگردشان هم این است که ۵۰ درصد پول سوالات را ابتدا میگیرند و بعدا ارتباط قطع میشود. تحت هیچ عنوان سوالات کنکور با توجه به تدابیر حفاظتی قبل از آزمون بیرون نمیآید. این کلاهبرداران حتی جلد دفترچههای سال گذشته سازمان سنجش را ندارند.
خدایی در پایان بیان کرد: تخلفات موردی در حوزهها اتفاق میافتد که بدون هیچگونه اغماضی با آنها برخورد میشود. توصیه میشود دانشآموزان در دام این گروهها نیفتند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از دپوی ۶ میلیون تن کالا در گمرک به دلیل ناتوانی بانک مرکزی در اولویتسنجی تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی
کالاها در گمرک خاک میخورد
عدم ترخیص ۵/۴ میلیون تن کالای اساسی از بنادر و گمرکها موجب التهاب و کمبود این کالاها در بازار شده است
گزارش «وطنامروز» از دپوی ۶ میلیون تن کالا در گمرک به دلیل ناتوانی بانک مرکزی در اولویتسنجی تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی
کالاها در گمرک خاک میخورد:
گروه اقتصادی: قیمت مرغ به بیش از 30 هزار تومان رسیده، روغن جامد در بازار به سختی پیدا میشود و نانواییها در گوشه و کنار کشور در حال تعطیلی هستند؛ این یک روایت کوتاه از قصه نابسامانیهای موجود در بازار اقلام خوراکی اساسی کشور در روزهای اخیر است. بررسیها حاکی از آن است اصلیترین دلیل این اتفاقات نرسیدن مواد اولیه تولید به بخشهای تولیدی است. تمام این بحرانها در حالی است که تمام این مواد اولیه هماکنون در گمرکات کشور در حال خاک خوردن است!
به گزارش «وطنامروز»، نزدیک به 10 روزی میشود که دوباره مرغ با قیمت مصوب 24 هزار و 900 تومان در مراکز فروش اقلام پروتئینی کمیاب شده است و با قیمت بیش از 30 هزار تومان برای هر کیلو عرضه میشود. از سوی دیگر روغن جامد، کالای اساسی شیرینیپزیها در بازار کمیاب شده است. روغن مایع هم در اغلب مراکز فروش به صورت محدود عرضه میشود و بعضا در ازای خرید کالاهای دیگر در اختیار مردم قرار میگیرد. از تمام موارد طرح شده تلختر و خطرناکتر کمبود گندم در برخی شهرها و روستاهاست که باعث تعطیلی گسترده نانواییها شده است.
فارغ از بهانههایی که دولت درباره کمبود این کالاها مانند نرسیدن ارز مطرح میکند، این اتفاقات را میتوان مصداق بارز ناهماهنگی عمیق سیاست ارزی و تجاری کشور دانست. دولت هیچ برنامهای برای تامین اقلام خوراکی مردم و حتی اقلام اساسی خوراکی مانند روغن، نان، مرغ و... ندارد. نه بانک مرکزی و نه وزارت صمت به طور کلی برنامهریزی دقیقی برای ماههای کنونی و حفظ امنیت غذایی مردم نداشتهاند و همه این موارد باعث شده نگرانیهای جدی درباره تأمین این اقلام به وجود بیاید، البته موارد ذکرشده فارغ از تورم بیش 50 درصدی دیگر اقلام خوراکی است.
در این میان انگشت اتهام در وهله اول به سمت بانک مرکزی است، به طوری که دلیل اصلی ترخیص نشدن این کالاها از گمرک نداشتن کد رهگیری و تامین نشدن ارز آنهاست. از سوی دیگر وزارت صمت هیچ اولویت تجاری برای رتبهبندی کالاهای وارداتی با ارز ترجیحی نداشته است که اگر میداشت مسلما کالاهای اساسی خوراکی در صدر آنها قرار میگرفت.
در حال حاضر طبق گزارش رسمی سامانه جامع تجارت، بیش از 6 میلیون تن کالا اساسی در گمرکات دپو شده که در سالهای اخیر این اتفاق بیسابقه است. البته مشکلات کنونی احتمالا طی ماههای آینده هم ادامه پیدا میکند و شاهد گرانیهای مستمر و کمبود کالا خواهیم بود. این میراثی است که دولت حسن روحانی برای دولت سیزدهم در زمینه تأمین کالاهای اساسی به جا گذاشت.
* تکرار سناریوی سوءمدیریت در واردات نهادههای دامی
در حالی که وزارت جهاد کشاورزی وضعیت تامین نهادههای دامی را مطلوب اعلام کرده، فعالان بخش خصوصی درباره وضعیت واردات نهادههای دامی به کشور هشدار میدهند و ادامه این روند را خطرناک میدانند. سرپرست دفتر خدمات بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی گفته نهادههای دامی موجود در بنادر برای تأمین نیاز ۳ ماهه بخش تولید کافی است اما فعالان بخش خصوصی درباره وضعیت واردات نهادههای دامی به کشور هشدار میدهند و ادامه این روند را خطرناک میدانند. حسن عباسی معروفان اخیرا عنوان کرده است: در حال حاضر ۴ میلیون و ۳۵۰ هزار تن نهاده دامی در ۹ بندر کشور وجود دارد، در حالی که نیاز ماهانه کشور حدود یک میلیون و ۳۰۰ تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار تن است، بنابراین موجودی بنادر برای تأمین نیاز ۳ ماهه بخش تولید کافی است. وی تصریح کرده است: تأمین کالای اساسی استمرار دارد و تاکنون ۱۱ میلیون تن از 4 نوع کالای ذرت، جو، کنجاله و دانه سویا ثبت سفارش شده است که به مرور به کشور وارد میشود و ما تا ۹ ماه آینده نگرانیای بابت تأمین نهاده دامی نخواهیم داشت.
با این حال، فعالان بخش خصوصی روند ترخیص نهادههای دامی را قطرهچکانی میدانند و از دولت خواستهاند هر چه سریعتر تدبیری فوری برای این مساله بیندیشد. به گفته این فعالان، اگر نهاده دامی در بازار رسمی به اندازه و واردات به میزان کافی انجام گرفته باشد نباید زور بازار غیررسمی به بازار رسمی بچربد و در مباحث اقتصادی داشتن نیت درست کافی نیست و باید اقدام درست انجام شود. اگر واردات نهادهها به اندازه کافی صورت بگیرد نباید بازار غیررسمی چنین رونقی داشته باشد و تمام عوامل صنعت از واردکنندگان تا کارخانجات تولیدکننده خوراک، مرغداران و دامداران از این فرآیند و کمبود کالا گلایهمند باشند. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که سخنان مسؤولان دولتی چندان نمیتواند در تنظیم بازار محصولات اساسی مورد استناد قرار بگیرد و هشدارهای بخش خصوصی معمولا درست از آب درمیآید. به عنوان مثال ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ نیز مدیرعامل وقت شرکت پشتیبانی امور دام گفته بود: مردم برای خرید گوشت و مرغ عجله نکنند، چرا که تا آخر سال افزایش قیمتی در این حوزه نداریم. وی درباره ذخایر نهادههای دامی افزوده بود: سال ۹۸ بیش از 3 میلیون تن ذخایر را به مرغداریها و دامداریها فروختیم و مشکلی برای تأمین نهادهها برای تولید مرغ در کشور در سال ۹۹ نخواهیم داشت. با این حال آنچه در سال ۱۳۹۹ در حوزه تأمین نهادههای دامی و تولید محصولات پروتئینی اتفاق افتاد، یکی از بحرانیترین شرایط طی چند سال اخیر بود و دولت تا آخر سال نیز با تمام اقداماتی که انجام داد، نتوانست بازار را کنترل کند و شاهد افزایش سرسامآور قیمتها و در برخی موارد نیز کمبود کالای پروتئینی بودیم. بنابراین از مسؤولان امر انتظار میرود با دقت و توجه بیشتری مسائل را دنبال کنند، چرا که چنین بیدقتیهایی بحث تنظیم بازار را با بحرانهای جدی مواجه میکند و کشور را به دردسر میاندازد. اطمینان دادن به مردم و جامعه باید از مرحله حرف عبور کند و در عمل مشخص شود که بازار در آرامش است.
افت ۱۰ درصدی ترخیص از گمرکات
از ابتدای سال جاری تا پایان هفته اول تیرماه بیش از 1/6 میلیون تن انواع کالای اساسی به ارزش 1/3 میلیارد دلار ترخیص شد، این در حالی است که واردات کالای اساسی در مدت مشابه سال قبل بیش از 8/6 میلیون تن و به ارزش 9/2 میلیارد دلار بوده است. این آمارهای مقایسهای نشان میدهد از نظر وزنی واردات کالاهای اساسی حدود 10 درصد افت کرده اما ارزش واردات تقریبا 27 تا 30 درصد افزایش یافته است، این موضوع نشان میدهد با افزایش شدید قیمت جهانی کالاهای اساسی مانند ذرت، ارزبری این کالاها افزایش یافته است اما به لحاظ وزنی که شاخص مهمتری محسوب میشود واردات افت داشته است و آثار این موضوع در بازارهای داخلی تا حدودی مشهود شده است.
حدود 4564 میلیون تن کالای اساسی از قبیل گندم، ذرت، جو، روغن خام و دانههای روغنی در بنادر و گمرکات مختلف وجود دارد؛ بر این اساس تنها 3/3 میلیون تن کالا در بندر امام خمینی(ره) موجود است، همچنین 17 کشتی حامل 403 هزار تن کالای اساسی شامل ذرت، گندم، دانههای روغنی و نهادههای دامی بهعلاوه شکر در حال تخلیه است.
با توجه به آمارها، 25 فروند کشتی شامل 1158 میلیون تن در لنگرگاهها در انتظار پهلوگیری هستند که غالبا از لحاظ اسناد مالکیت هنوز مشکل دارند. حدود 3/3 میلیون تن کالای اساسی در بندر امام خمینی(ره) متعلق به 38 شرکت اصلی است که مشکل خود را عدم ترخیص کالا و عدم تأمین ارز ترجیحی عنوان میکنند، هر چند با مصوبه اخیر ستاد تنظیم بازار امکان ترخیص 90 درصد کالاهای اساسی فراهم شده است و از این مسیر نیز امکان ترخیص کالاهای رسوبی وجود دارد. همچنین درباره این کالاها ثبت سفارشها احصا شده و این موارد در اختیار وزارت صمت و بانک مرکزی قرار گرفته است تا بررسی شود و اگر شرکتی به رغم تأمین ارز کالای خود را ترخیص نمیکند مشخص شود. در همین باره معاون گمرک ایران اعلام کرده است با احتساب کالاهای موجود در گمرکات مرکزی کشور از جمله گمرک تهران و...، همچنین انبارهای تحت کلید گمرک ایران، مجموعا بیش از 7 میلیون تن کالای اساسی در بنادر و گمرکات کشور ذخیره شده است. کالاهای اساسی 25 گروه هستند که ارز نیمایی دریافت میکنند و شامل گندم، جو، ذرت، نهادههای دامی، سویا، روغن و دانههای روغنی هستند، این در حالی است که محمدصادق مفتح، قائممقام وزیر صمت در امور بازرگانی گفته است: یکی از اولویتهای وزارت صمت، رسوب نکردن کالا در گمرکات است.
***
پاسکاری بین گمر و با مرکزی
نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی گفت: به دلیل ناهماهنگیهای جدی بین بانک مرکزی و گمرک کشور، شاهد این هستیم کالاها با بلاتکلیفی مواجه و در گمرکات انبار شدهاند. معینالدین سعیدی، نماینده چابهار و سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی درباره انباشت کالاها در گمرک گفت: به منظور رسیدگی به مشکلات بنادر، از آغاز کار مجلس یازدهم، اعضای کمیسیون کشاورزی چندین بار به بنادر و گمرکات کشور اعم بندر امام و بندر شهید رجایی سفر کردند. وی ادامه داد: متاسفانه به دلیل ناهماهنگیهای جدی بین بانک مرکزی درباره تخصیص ارز و گمرک کشور در زمینه ترخیص کالا ما شاهد این هستیم کالاها با بلاتکلیفی مواجه و در گمرکات انبار شدهاند. سعیدی با بیان اینکه پاسخ قانعکنندهای نمیتوان به این نوع رفتار دولت داد، افزود: مسؤولان اجرایی در حال حاضر فقط به فکر توافق هستهای هستند، غافل از اینکه مشکلات زیادی در کشور داریم که هیچ یک ارتباطی به برجام ندارد. سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: مدت زمان زیادی از انبار کالاها در گمرکات و بنادر میگذرد، اغلب این کالاها در این مدت انبار، منقضی شدهاند، بنابراین دولت به جای واردات این کالاها حاضر شد آنها در انبارها فاسد و غیرقابل استفاده شوند. نماینده مردم چابهار در مجلس با بیان اینکه شرایط فعلی خوب نیست، خاطرنشان کرد: رفتار دولت نشان از رهاشدگی بازار داخلی دارد و عدم ترخیص کالاها هیچ توجیه موجه و منطقی ندارد و البته مجلس نیز باید شأن خود را حفظ کند، و در حوزه نظارت عملکرد بهتری از خود نشان میداد. یکی از اقداماتی که باید به سرعت در دستور کار دولت سیزدهم قرار بگیرد ایجاد هماهنگی بین دستگاهها و وزارتخانههایی است که فعالیتشان با یکدیگر همپوشانی دارد و باید سیاست ارزی – تجاری مناسبی برای بهبود وضعیت بازار به کار گیرد.
ارسال به دوستان
حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در دیدار رقبای انتخاباتی خود:
زمان همدلی و همراهی برای رفع مشکلات مردم است
گروه سیاسی: ۱۲روز پس از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، روز گذشته رئیسجمهور منتخب میزبان رقبای انتخاباتی خود بود؛ دیداری که میتوان آن را بهمثابه عزمی عملی برای تقویت وحدت ملی و بهکارگیری تمام ظرفیتها برای عبور کشور از وضعیت موجود از جانب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی دانست. به گزارش «وطنامروز»، دیدار رئیسجمهور منتخب با رقبای انتخاباتی آن هم در چنین فاصله زمانی کوتاهی را میتوان به عنوان یکی از نمادهای رقابت سالم و ارتقای فرهنگ رقابت در فضای سیاسی کشور دانست. اهمیت این مساله زمانی بیشتر مشخص میشود که به تاثیرات برخی رفتارهای مخرب جریان شکستخورده در انتخاباتهای پیشین نظر بیندازیم. در همین زمینه روز دوشنبه نیز رهبر حکیم انقلاب در دیدار با رئیس و مسؤولان قوه قضائیه با اشاره به انتخابات 28خرداد، گفتند: در مناظرهها تنوع سلایق مشاهده شد، در عین حال همه نامزدهای محترم بر خلاف القای دشمن، در این مساله همنظر بودند که مشکلات اقتصادی کشور راهحل دارد و بنبستی وجود ندارد، البته یکی میگفت راهحل من درست است و دیگری میگفت راهحل من. رهبر معظم انقلاب افزودند: در مناظرهها، بعضی کاندیداها از مواضع انقلاب دفاع کردند و با ادب و رعایتهای لازم شرعی سخن گفتند ولی برخی، بداخلاقیهایی کردند که مایه تأسف است. ایشان با یادآوری رقابتهای انتخاباتی در آمریکا و فحاشی نامزدها علیه یکدیگر، افزودند: آمریکاییها سرمشقهای خوبی نیستند، بنابراین در مسائل سیاسی باید با رعایت ادب و جهات اخلاقی و شرعی و بدون اهانت و تهمت سخن گفت، نه اینکه از شیوههای فحاشی و اهانت آمریکاییها و ترامپ استفاده کرد.
* منتخب، میزبان رقبا
۶ نامزد انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری صبح روز گذشته با حضور در دفتر سیدابراهیم رئیسی با وی دیدار کردند. در این دیدار صمیمانه که به دعوت حجتالاسلام رئیسی برگزار شد، کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری درباره وضعیت کشور و راههای حل مشکلات موجود با رئیسجمهور منتخب هماندیشی و تبادل نظر کردند.
سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی، محسن مهرعلیزاده، علیرضا زاکانی، عبدالناصر همتی، سعید جلیلی و محسن رضایی، نامزدهایی بودند که در رقابتهای انتخاباتی سیزدهمین دوره ریاستجمهوری حضور داشتند و دیروز با پایان یافتن رقابتها، برای تبریک به رئیسجمهور منتخب و اعلام همکاری با دولت آینده، با دکتر سیدابراهیم رئیسی ملاقات کردند.
رئیسجمهور منتخب در پایان این نشست، دیدار ۲ ساعته خود با نامزدهای انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری را جلسهای بسیار خوب توصیف کرد و گفت: دوستان در این جلسه دیدگاهها و نظرات خود را مطرح کرده و اولویتهایی را که فکر میکنند دولت آینده باید در این یک ماه پیگیری کند بیان کردند. وی افزود: راهکارهای مختلفی برای حل مسائل کشور وجود دارد و بخشی از آنها در مناظرات انتخاباتی نیز مطرح شد که مورد بحث و بررسی قرار گرفت. مسلماً همه دوستان دغدغه کشور، انقلاب، رفع مشکلات و گرهگشایی از زندگی مردم را دارند که این خیلی مهم است. رئیسجمهور منتخب با ابراز امیدواری نسبت به تداوم این نوع جلسات تأکید کرد: دوره رقابتهای انتخاباتی پایان یافته و اکنون دوره رفاقت، همدلی، همراهی و همکاری برای رفع مشکلات مردم است که یک دغدغه همگانی است. رئیسی خاطرنشان کرد: انشاءالله همدلی و هماندیشیها منحصر به این جلسه نبوده و این روش ادامه مییابد و مردم هم باید احساسشان این باشد که همه نگاههای سیاسی و دیدگاهها منتهی به رفع مشکلات و گرهها از زندگی آنها خواهد بود. در پایان این نشست نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، با رئیسجمهور منتخب عکس یادگاری گرفتند.
پس از این دیدار محسن رضایی با انتشار عکس دیدار کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری با رئیسجمهور منتخب در توئیتر نوشت: «در نگاه رهبر بزرگوار انقلاب، «مردم» و «همه کسانی» که برای تحقق حماسه ۲۸ خرداد گام برداشتند مصداق برندگان انتخابات هستند. در مسیر دشوار پیش رو، باید تلاش کنیم حماسه سیاسی را تبدیل به پیروزی بزرگ برای ملت عزیز ایران کنیم». سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی هم در حساب توئیتر خود نوشت: «در جلسه امروز (دیروز) کاندیداهای ریاستجمهوری با رئیسجمهور منتخب، اینجانب ضمن تاکید بر نیاز مبرم کشور به اصلاحات اساسی ساختار اداری، مجموعه برنامهها و کتابهای دولت سلام را به ایشان تقدیم کردم».
سعید جلیلی، دیگر کاندیدای حاضر در انتخابات ریاستجمهوری که 2روز پیش از برگزاری انتخابات به نفع حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی انصراف داد هم در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: جلسه خیلی خوبی بود و به عنوان یک حرکت نمادین شروع خوبی بود که انشاءالله باید نقطه عطفی باشد برای استفاده از همه ظرفیتها. وی در پاسخ به این سوال که چنانچه رئیسجمهور منتخب سمتی به شما پیشنهاد بدهد خواهید پذیرفت، گفت: در هر زمینهای کاری از دستمان بیاید به همه دوستان کمک خواهیم کرد.
***
کسب اجازه از رهبر انقلاب برای تمرکز بر تمهید مقدمات تشکیل دولت جدید
رئیس قوه قضائیه در نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی، اجازه خواست در زمان باقیمانده تا آغاز به کار دولت جدید، بر تمهید مقدمات استقرار دولت سیزدهم متمرکز شود. حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در نامهای به حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، با تشکر از اعتماد، حمایتها و راهنماییهای ایشان در دوره مسؤولیت خود در دستگاه قضایی و همچنین الطاف ویژه مقام معظم رهبری نسبت به عملکرد ۲ سال گذشته قوه قضائیه در دیدار اخیر با مسؤولان این قوه، با اشاره به اهمیت امور دولت آینده و فرصت زمانی محدود برای تمهید مقدمات استقرار دولت، از ایشان درخواست کرد در صورت صلاحدید اجازه فرمایند در فرصت باقیمانده، در تمهید مقدمات تشکیل دولت جدید متمرکز شده و ایشان درباره ریاست قوه قضائیه، به نحو صلاحدید اتخاذ تصمیم فرمایند.
ارسال به دوستان
سردارسپهر: شعار سرباز حرفهای را تحقق میبخشیم
تدوین سند مهارت تا اشتغال سربازان
فرمانده قرارگاه مرکزی مهارتآموزی کارکنان وظیفه ستاد کل نیروهای مسلح گفت: سند ملی مهارت تا اشتغال کارکنان وظیفه تدوینشده و در سیر مراحل تصویب قرار گرفته است. به گزارش سپاهنیوز، سردار سرتیپ پاسدار محمدحسین سپهر در سیوهفتمین جلسه کمیسیون دائمی مهارتآموزی کارکنان وظیفه اظهار کرد: امروز یکی از مهمترین مشکلات جامعه و مردم، بیکاری و معیشت است که مقام معظم رهبری بر این موضوع تاکید دارند و رؤسای قوای سهگانه، رئیسجمهور منتخب، فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح نیز نسبت به اشتغال جوانان دغدغه دارند. جوانانی که در کسوت سربازی، دفاع مردمی و نیروهای مسلح مردم پایه را پیریزی و تحقق میبخشند، باید برای اشتغالشان پس از سربازی فکر اساسی کرد که یکی از زمینههای تحقق این کار، تربیت سرباز ماهر و حرفهای است. وی افزود: باید از ظرفیت نیروهای مسلح و دستگاههای اجرایی کشور برای رفع موانع و مشکلات اشتغال استفاده کرد. سرباز حرفهای کسی است که در ضمن خدمت، مهارتهای مختلف را یاد بگیرد و توانمندی لازم را برای ورود به بازار کار کسب کند. ما میخواهیم با تحقق شعار ورود سرباز، خروج سرباز ماهر و حرفهای، ضمن فراهم کردن محیط جذاب و بانشاط در حین خدمت سربازی، ۸ سال پس از خدمت در کنار سرباز منقضی خدمت قرار بگیریم تا زمینه اشتغال وی را فراهم کنیم. سردار سپهر در ادامه اعلام کرد: سند ملی مهارت تا اشتغال کارکنان وظیفه تدوین و در سیر مراحل تصویب قرار گرفته است. وی افزود: معاون هماهنگی و اقتصادی استانداران سراسر کشور به عنوان نمایندگان قرارگاه مرکزی مهارتآموزی در استانهای کشور هستند.
ارسال به دوستان
فلسطین از گذشته تا امروز/ بخش ۱۰
همه چشمها خیره به سرزمین مقدس
محمدعلی صمدی*: مورخان، مراکز مالی و تجاری بریتانیا و فرانسه را به عنوان نیروی قدرتمندی عنوان میکنند که از طریق نفوذ خود بر دولتهای بزرگ اروپایی، آتش «جنگ کریمه» را برافروختند. این جنگ، فرانسه را با تلفات انسانی فراوان مواجه کرد و سبب شد بریتانیا با فشار اقتصادی شدید و کاهش ذخیره طلای خود روبهرو شود.
در چنین اوضاعی دانستن عملکرد «روچیلدها» خالی از لطف نیست. وامهای روچیلدهای لندن و پاریس به کشورهای حاضر در جبهه ضدروسیه تا بدان حد عظیم است که به صراحت میتوان ادعا کرد این کشورها با پول ایشان، جنگ با روسیه را به پایان بردند. مجموع این وامها به رقم 65 میلیون پوند بالغ شد که در آن سالها سرمایهای عظیم به شمار میرفت. شروع وامهای خارجی عثمانی هم از همین زمان بود. تا زمان «جنگ کریمه»، عثمانی هیچ نوع بدهی خارجی نداشت ولی از سال 1854 استقراض از اروپا را شروع کرد، آن هم با شرایطی خانمانبرانداز، تا جایی که در پایان قرن نوزدهم، تنها بهره بدهیهای خارجی عثمانی، 30 درصد درآمد این دولت را دربر میگرفت و این موج استقراض خارجی، با وام 5 میلیون پوندی «بنیاد روچیلد» به دولت عثمانی آغاز شد. مورخان، همین وامها را یکی از اصلیترین عوامل فروپاشی دولت عثمانی میدانند.
یکی دیگر از عواقب مهم «جنگ کریمه» را باید پایمال شدن عزت نفس مسلمانان دانست. طی سالهای جنگ، عثمانی به صورت غیررسمی، عملا به اشغال کامل نیروهای ائتلاف ضدروسیه درآمد و تمام مرزها و گذرگاههایی که زمانی گذشتن با سلامت از آنها آرزوی اروپاییان بود، در اختیار قوای مسیحی قرار گرفت. چنین تجربهای برای افکار عمومی مسلمانان عثمانی تازگی داشت و تأثیرات مخربی بر غرور ملی و مذهبی آنان بر جا نهاد و ضربه جبرانناپذیری بر وجهه خلیفه عثمانی در میان مسلمانان این امپراتوری عظیم وارد کرد. همچنین دستگاههای اطلاعاتی انگلستان با حضور مستقیم و چندساله در قلب سرزمینهای عثمانی، امکان جاسوسی وسیع در تمام وجوه سیاسی، اجتماعی و نظامی این دولت را به دست آوردند. بهرغم آنچه گفته شد، چند دهه زمان لازم بود تا بریتانیا مطمئن شود دیگر راهی برای سر پا نگاه داشتن عثمانی باقی نمانده است و سیاست حفظ تمامیت دولت عثمانی را برای مقابله با تهدیدات روسیه و برقراری توازن قوا در منطقه آسیا رها کند. در سالهای باقیمانده قرن نوزدهم، تمام قدرتهای اروپایی از یک طرف و روسیه از طرف دیگر، انضمام سرزمینهای جدید به خاک خود را شروع کردند و عرصهای جدید برای منازعه بر سر حوزه نفوذ در اروپای شرقی، آسیا و آفریقای شمالی فراهم شد.
البته تلاش اروپا برای تصاحب متصرفات آسیایی و آفریقایی عثمانی، سابقهای طولانی داشت (از اواخر قرن هجدهم، بویژه پس از شکست سنگین عثمانی از روسیه در 1783 و جدا شدن منطقه مسلماننشین کریمه از حوزه خلافت) اما از سال 1820 بود که با دخالت آشکار عوامل غربی، شورش یونان علیه عثمانی آغاز شد و مفهوم جدیدی به نام «مسأله شرق» به واژگان دیپلماتیک اضافه شد. منظور از «مسأله شرق»، رقابت قدرتهای بزرگ مسیحی بر سر تقسیم میراث عثمانی بود. هر گونه تغییر داخلی در مستملکات عثمانی سبب بروز تنش در میان قدرتهای بزرگ اروپایی میشد، زیرا هر یک از آنان هراسان بود که لقمه بزرگتری از این پیکره رو به فروپاشی نصیب دیگری شود. در این میان «فلسطین» که بخشی از استان بزرگ سوریه بود- به دلایلی که قبلا گفته شد- خواهان فراوانی داشت. شاید حالا بتوان علت آغاز جنگ کریمه به بهانه رقابتهای کوچک مذهبی در فلسطین را درک کرد.
«دیوید تامسون»، مورخ نامدار انگلیسی مینویسد: «در سرزمین مقدس (فلسطین)، رقابت مذهبی و در باطن، سیاسی شدیدی میان بریتانیا، فرانسه و روسیه در جریان بود. از سال 1815 بریتانیا و فرانسه روابط تجاری گستردهای را با منطقه شرق مدیترانه برقرار کرده بودند و خواستار تقویت مواضع روسیه در این منطقه نبودند». تأمل در موقعیت شرق مدیترانه- که فلسطین در قلب آن قرار دارد- ضرورت فراوانی دارد. در این زمینه، اشاره به نوشتهای از «واردر کرسون» اولین کنسول آمریکا در «بیتالمقدس»، روشنگر خواهد بود: «تمام کشورهای جهان که یک جنبش بسیار مهم و فراگیر را پیشبینی میکنند، برای اورشلیم کنسول تعیین کردهاند... بریتانیا ۳ سال زودتر از هر کشور دیگری (به استثنای پروس) در اورشلیم کنسول داشت اما اسقفهای فرانسوی، روس و اطریش، پیش از اسقفهای انگلیسی به اورشلیم اعزام شده بودند. بدین ترتیب در اورشلیم که یک شهر کماهمیت شرقی[!] و فاقد هر گونه ارزش تجاری و بازرگانی است، کنسولهای ۵ قدرت بزرگ اروپایی (و کنسول تعیینشده از سوی ایالات متحده) کاری ندارند جز آنکه به یکدیگر نگاه کنند و به آسانی نمیتوان به نیت آنها پی برد» (البته قطعا آقای «کرسون» بخوبی از نیت همتایانش در «بیتالمقدس» آگاه بود، چرا که وی سرانجام دین خود را به یهود تغییر داد و یکی از نخستین شهرکهای صهیونیستنشین را در خاک فلسطین تأسیس کرد).
از سوی دیگر قدرتهای تازهنفسی چون آلمان و ایتالیا هم خود را بر سر این سفره بیصاحب رسانده بودند و اینگونه نظم و تعادلی که - پس از سقوط ناپلئون - برای مدتی کوتاه در جهان برقرار شده بود، رو به زوال رفت و طی کمتر از نیمقرن، زمینه برای آغاز جنگ جهانی فراهم شد. حوادث مهم دیگری هم بودند که بر حجم انبار باروت جنگ افزودند که ذکر آنان در این مجال و موضوع نمیگنجد اما بیتردید، جادهای که به جنگ اول جهانی ختم شد، از «جنگ کریمه» میگذشت و متأسفانه یکی از محورهای این مسیر نیز به فاجعه مصیبتبار «فلسطین» منتهی شد.
تنها ۳ سال پس از پایان «جنگهای کریمه»، نخستین «چاه نفت» دنیا در ایالات متحده به بهرهبرداری رسید. 10 سال بعد، دریای مدیترانه از طریق یک راه آبی قابل کشتیرانی، به دریای سرخ متصل شد و تحولی عظیم در مسیرهای تجاری و نظامی ایجاد شد. این ۲ پدیده که در آینده نهچندان دور، پیوندی محکم و سرنوشتساز با یکدیگر برقرار کردند، سبب ایجاد تغییرات «ژئوپلیتیک» عمیقی در دنیا شدند.
در این میان، درخشش فلسطین بیش از پیش چشم قدرتهای برتر جهان- بویژه بریتانیا- را خیره کرد. البته ورود نفت به عنوان کالای معیار به بازارهای جهانی، هنوز به زمان احتیاج داشت اما گشایش کانال سوئز در 1869، به تنهایی کافی بود تا بریتانیا به عنوان نماد استعمار اروپایی، برنامههای خود را برای تسلط بر «مدیترانه شرقی»، با سرعت و حساسیت بیشتری دنبال کند. در همین برهه بود که نخبگان سیاسی و اقتصادی یهود، اسلحه نوظهور خود را با عنوان «صهیونیزم» در اختیار بریتانیا قرار دادند. البته فراموش نکنید که در سلسلهمباحث فهمیدیم مرز مشخصی میان «ابرقدرت بریتانیا» و «پادشاهان حقیقی یهود»، وجود نداشت.
* پژوهشگر تاریخ
ارسال به دوستان
شهید صدوقی، پشتوانه انقلاب و پناهگاه مردم
اشکان صدیق: شهید آیتالله صدوقی سومین شهید محرابی بود که در یازدهم تیرماه سال 60 به دست منافقین کوردل در خانه خدا و در مسجدی در یزد پس از اقامه نماز جمعه به شهادت رسید. مردم انقلابی یزد همیشه خود را مدیون این مرد بزرگ میدانند و سیره عملی او پیوسته برای مردم این استان الهامبخش و منشأ تاثیرات فراوان بود. شایسته است در ایام شهادت این بزرگمرد به چند نمونه از مصادیق منش الهی و اخلاقی او به صورت کوتاه اشاراتی صورت پذیرد.
آیتالله صدوقی، نسبت به جوانان رویکردی مثبت داشت به گونهای که در اندک زمانی پس از ورود، مسجد حظیره برخوردار از یک نماز جماعت با صفهای مملو از جوانان میشد. گاهی جوانان در ایام امتحانات برای درس خواندن به مسجد میآمدند، البته به مقتضای شور جوانی، سر و صدا میکردند و این بر برخی نمازگزاران گران میآمد، لذا نامهای به آیتالله صدوقی نوشتند که «مسجد خانه خداست نه جای بیادبی، فکری به حال این جوانها بکنید که به مسجد نیایند». آیتالله صدوقی رحمه..الله علیه بشدت از این طرز تفکر ناراحت شد و گفت: «بگذارید جوانها با مسجد انس بگیرند و آشنا شوند. مسجد که فقط برای کهنسالان و بازنشستگان نیست. اینها امید کشورند. روزی میآید که اینها چرخ عظیم اجتماع را به حرکت درمیآورند». طولی نکشید که الفت او با جوانان بیشتر شد و سهشنبهشبها جلساتی با حضور ۶۰-۵۰ جوان پیرامون مسائل دینی و اجتماعی شکل گرفت. طبق گزارشهای ساواک- معمولا- مبارزان اطراف وی از جوانان بودند.
رباخواری از جمله گناهان اقتصادی بزرگی بود که در حکومت پهلوی بشدت رواج داشت، لذا در مقابله با این پدیده زشت و حرام، حضرت آیتالله صدوقی به ترویج سنت حسنه قرضالحسنه همت گمارد و با تاسیس صندوق قرضالحسنه، افراد زیادی را از دام این پدیده شوم رهایی بخشید.
طاغوتیان که در ماههای منتهی به انقلاب تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ایران را نداشتند، به جنگ روانی و تخریب روی آوردند. از جمله در مجلس سنا، تظاهرکنندگان و ناراضیان را لامذهب و کمونیست نامیدند و کوشیدند با ترویج این ادعاها مردم را از مسیری که در پیش گرفته بودند، منحرف کنند. آیتالله صدوقی در این باره هم ساکت ننشست و ترفند تبلیغی آنان را خنثی کرد. آیتالله صدوقی به این تهمت ناجوانمردانه اینگونه واکنش نشان داد: «مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند؛ راست میگویند، ما لامذهب هستیم و آنها مذهب دارند. کسی که در طول عمرش حتی یک رکعت نماز نخوانده و یک روز روزه نگرفته؛ مذهب دارد؟!»
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|